مدح و وفات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شاعر : علی اکبر نازک کار
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
قالب شعر : غزل
فـراق رفـتـه نـشـانـه دلـی مـطـهـر را گرفته بغض به دستش گلوی خواهر را
نسیم با خودش آورده عطر و بوی رضا کـشـیـده بر رخ خـواهـر غم برادر را
فقط نه اینکه برادر برای او پدر است هـمان که بـرده دل بیقـرار دخـتـر را
یکی به طوس غریب است و دیگری ساوه کشیده دست فلک عکس هجر دیگر را
شده است حُبّ عـلی علت غـریبیشان شدند وارث جرمی که کُشت مـادر را
همان کـبوتر زخمی که پـشت در افتاد بـرای حـفـظ ولی داد از کـفـش پـر را
همان که خورد لگد از حرامزادۀ پست ولی نکـرد رهـا دسـتهای رهـبـر را
میان جنگ در و سینه میخ شد پیـروز شـکـسـت آیــنـۀ حـقنـمـای حـیـدر را
همین نبود که، مسمار هم کمک میکرد زمین زدند به ضربی امیـر خـیـبـر را
نفس اسیر قـفـس شد میان سیـنه تـنگ که آخر این نفس تنگ کُشت کـوثر را
|